.: رمضان الکریم :.
به نام خدا
تا روز آخر شعبان ابداً تو مودش نبودم. حتی پیشواز هم نرفتم. اما شب که دعای ماه رمضان رو تو اخبار پخش کرد، کلی ذوق تو دلم داشتم.
ماه رمضون پارسال که اولین ماه رمضون زندگی مشترکمون بود(از قبلی بگذریم که از اواسطش مراحل آشنائیمون آغاز شد) بیشتر روزها خونه مامانم بودیم. پا گشاها و دعوتهای مداوم بعد از عروسیمون بود و رفت و آمدهامون بیجا به حساب می اومد. خیلی اذیت شدیم.
ولی امسال که مامان اینها از ششم تا آخر ماه رمضان نیستن، احتمالاً کسی دعوتمون نکنه، آرامش داریم و می تونیم خونه خودمون باشیم.
پارسال با همسایه ها خیلی آشنا نبودم، اما امسال که آشنا شدم، اومدم برنامه ریزی کنم که چند شب در میون بهشون افطاری بدم، دیدم جز خودمون و پایینی ها بقیه روزه گیر نیستن. روبرویی و بالایی سمت چپ بچه شیر می دن، بغلی بارداره، بالایی هم پیرزن و پیرمردن.
خلاصه اینم اینطوری. ولی شاید با این وجود کار خودم رو انجام بدم. بلاخره همسرهاشون هستن.
پی نوشت:
ای بابا، زعفرون چرا اینقدر گرون شد؟؟؟