آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: خارج :.

شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۵۹ ب.ظ

به نام خدا

امروز شاهکار کردم.

تو بارون صبحگاهی و سرما، اولین بار در طول بارداریم، تنهایی و با اتوبوس پاشدم  از خونه رفتم بیرون. با دو تا اتوبوس به سمت مقصدم رفتم و خیلی خوب و راحت برگشتم.

ولی خسته شدم هاااا. 7 و نیم صبح از خونه رفتم بیرون، 1 و نیم ظهر برگشتم.

کلی به خودم آفرین گفتم.

تو خونه اما همه لرزون و ترسون که من چیزیم بشه.

گفتم مگه ملت تا آخر نه ماه نمی رن سر کار عین خیالشونم نیست؟ منم یکی مثل بقیه. تازه من که اوضاعم از همه کسایی که دو رو برم باردارن بهتر هم هست، به لطف و مهربونی خدا.

هیچی همین. یادگاری ثبت کردم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۱
مریم صاد

نظرات  (۱)

من خودم از اونایی بودم که تا لحظه آخر سر پا بودم و کارام و خودم میکردم.
ولی اطرافیان طفلکی ها نگران میشن. حق هم دارن.
پاسخ:
اوهوم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی