آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: ORS :.

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۱ ق.ظ

به نام خدا

دیشب شب خیلی خیلی بدی بود.

یاس سادات تا صبح یک دقیقه می خوابید و یک ربع گریه می کرد. نه گرسنه بود. نه بادگلو داشت، نه جاش کثیف بود، نه دل درد داشت و نه هیچ چیز دیگه. انگار فقط دوست نداشت بخوابه. حالا این وسط برق هم رفت و اوضاع رو بدتر کرد. گوشی من و همسر هم انقدر براش اون صدای آرامش بخش رو گذاشته بودیم، خاموش شده بود و اتاق خواب تاریک تاریک بود. (یاس سادات از تاریکی می ترسه یا بدش میاد). کلافه شده بودم. بلاخره برق اومد و آروم شد.
بعد از سحری همینطوری روی دست همسر خوابش برد. پیش خودم گفتم آخ جون رفت تا ساعت 12. ولی تا 12، دو بار با جیغهای وحشتناکش از خواب بیدار شدم. اعلام گرسنگی می کرد. گرسنگی ای که توجیحی نداشت. خدا نرجس رو خیر بده. اون هم که بدخواب شده بود برای کمک رسید.

روزم رو اون طوری شروع کردم.

ظهر همزمان که به یاس سادات شیر می دادم، به همسر که شیفت بود هم زنگ زدم.

جواب ندادن، یعنی رفتن عملیات. از اون ساعت تا سه ساعت بعدش هم تلفن رو جواب ندادن. داشتم از اضطراب می مردم. خبر کوهسار رو هم شنیده بودم. معمولاً برای چنین حادثه هایی از چندین ایستگاه کمک می گیرن. تصور می کردم کار به ایستگاه اینها که شرق تهران هستن، کشیده.

حالا فکرهای مزخرف بود که می رفت و می اومد. اشک هم ناخودآگاه راه باز کرده بود.

هیچ وقت تو این مدت سر حادثه ای سه ساعت نرفته بودن. آخرش به مامان تلفن رو دادم و گفتم زنگ بزنن ببینن چه حادثه ای رفتن که اینقدر طول کشیده. یکی تو ایستگاه بود و گفت دارن بر می گردن.

دلم آروم شد.

وقتی برگشت بهم زنگ زد. آتش سوزی فضای سبز رفته بودن. یعنی تشنگی و گرما زدگی.

اما... سالم بود.


http://media.isna.ir/content/31499.jpg/2


خدایا شکرت...

بقیه روز ولی با آرامش خونه مامان اینها سپری شد.

خدایا شکرت...




پی نوشت:

فروردین ماه، تو پارکها و جنگلهای عمومی وقتی می بینید زمین و زمان سرسبز شده و با بارون علفهای تازه در اومده، آتش نشانها رو یاد کنین که تو فصل گرما، با افتادن حتی یه شیشه نوشابه روی زمین که کار ذره بین رو انجام می ده، علفهای شعله ور شده رو که به درختها و مناطق اطراف آسیب می رسونن احیاناً با دهن روزه، تو گرما و آفتاب داغ، با سختی خاموش می کنن.





شور و شیرین = ORS

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۹
مریم صاد

نظرات  (۳)

سلام
ان شالله خانواده سالم باشن
جنگل های زاگرس هر سال آتش سوزی داره. و خیلی از درخت ها و مراتع از بین می ره. این ها نیاز به فرهنگ خودمون داره تا کم تر شاهد این اتفاق ها باشیم.
 خدا خیرشون بده.

پاسخ:
متشکرم...


واقعاً...
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۴ آبجی خانوم
خدا حفظتون کنه همه تون رو با هم
یاس سادات هم احتمالا فهمیده بوده باباییش میخواد بره عملیات :)

ی زمانی دوست داشتم او جانم آتیش نشان باشه همینطوری حرص بخورم :")
پاسخ:
متشکرم.

یه روزهایی مثل امروز خیلـــــــــــــــــــــــــی سخت می گذره.
هوووم...

بعد از به دنیا اومدن یاس، انگار رفتنش برام سخت تر شده...

عزیز دلم، یه وقتایی که یهو همه چی‌ با هم می‌شه واقعا خیلی‌ سخته.

خدا همسر رو در پناه خودش داشته باشه ایشالا.من از وقتی‌ اومدم اینجا آتیش سوزی جنگلها و پارک‌ها برام ملموس شده خیلی‌. چون تو فصل گرما تو ایالت ما آتیش سوزی خیلی‌ اتفاق می‌افته و مدام تو تلویزیون و رادیو و اینا هشدار میدان که چه چیزایی خطر تشدید آتیش سوزی رو میبره بالا.

خدا خیرشون بده  خیلی‌ شغل پر استرس و حساسی دارن. خدا به تو هم صبر و تحمل زیاد بده عزیزم.

پاسخ:
آآآآمیییییییین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی