.: مال دنیا :.
به نام خدا
با هم تو چیزی شریک بودیم.
هر چند وقت یکبار باید پول قابل توجهی رو نصف نصف واریز می کردیم. دلیل شریک شدن با اونها همین بود. که ما که نمی تونیم کامل اون پول رو فراهم کنیم، با اونها پیش بریم و در نهایت ببینیم سود با چیه و سهم رو بهشون بفروشیم یا نه.
اگر موعد واریز می رسید و ما برای جور کردن پول چیز دیگه به این در و اون در می زدیم، با تبختر و در لایه ای از شوخی برای کم کردن زهر کلامش می گفت:" پس پول اینجا که شریکیم چی می شه؟ از پس اونم بر میاید؟"
همیشه حسابهاش پر بودن و برای رسیدن به اون چیزی که داشتیم شریکی با هم پیش می رفتیم خیلی خیلی هول و ولا داشت. همش منتظر بود ما بگیم نمی تونیم یا نداریم تا سهم مارو هم برداره. چه تیکه ها که نشنیده بودم ازش در این 5 سال. چه پیشنهادهای مزخرفی که بهمون نداده بود...
از اون گذشته، وقتی جمع می شدیم، تو حساب کتابهایی که در جمع با هم انجام داده بودیم و یکی از جمع، دودوتا چهارتاش با هم نمی خوند و دنبال حل مشکل بود؛ بهش می گفت:"اووووووووه کشتی خودتو واسه مال دنیاااااا"
دیروز یک هکر حرفه ای به یکی از کوچکترین حسابهاش، (شاید یک هزارم آنچه در تمام حسابهاش بود)؛ زده و تا امروز و این ساعت اعصاب همه و ما رو خرد کرده و دل غشه گرفتیم.
من خیلی بدجنسم که بر خلاف اولش، بعدش خیلی ناراحت نشدم و الآن هم همش تصویر سازی می کنم که به اون که از اعصاب خردی سرخ شده و فشار همیشه بالاش از بالا هم بالاتر رفته بگم:
"اووووووه، کشتی خودتو واسه مال دنیااااااا"
ولی نمک روی زخم نمی پاشم و همش یه ضرب المثل رو توی دلم تکرار می کنم، بلکم، درس عبرتی باشد برای خودم:
به مالت نناز، به شبی بنده
به حسنت نناز به تبی بنده
بیشتر کسائی که ادعا میکنن مال دنیا براشون بی ارزش پاش بیفته از بقیه بدتر میشن.
همون نمک نپاشیدن بهترین کار.