.: توان = انرژی÷زمان :.
به نام خدا
یک اتفاق خیلی جالبی که وجود داره، اینکه :
"من در همه اعصار و زمانهای زندگیم، برای یک عده ای(که هر بار یک گروه متفاوت با قبلی بوده) بد آموزی داشتم و مورد نفی قرار می گرفتم(از طرف بزرگترها)، و برای اینکه بچه هاشون راه من رو نرن، و مثل من نباشن، و فکر من رو نداشته باشن، تا جایی که ممکن بود، ازم دوری می کردن"
بله، این اتفاق بی نهایت جالبی بود که برای من افتاد. و ازش کلی سود بردم. و باعث شد، هر آنچه که خودم دوست دارم باشم. خیلی خلاف جهت اعتقادات و تفکرات شنا کردم. اما حداقلش این بود که انتخاب کردن رو آموختم. و برای انتخابهام ارزش قائل شدم. و کسی رو در انتخابهام متهم نکردم. و جنگیدم. و مبارزه کردم.
همه اینها در سالهای گذشته اتفاق افتاد. وقتی خیلی جوان بودم. انگار سر نترس تری داشتم. نمی دونم اقتضاء سن هست یا اقتضاء زمانه و یا شرایط تأهل؛ که خیلی سعی در کمرنگ تر شدن اون حالتها داره و دائم باید مباحثه و مناظره درونی اتفاق بیفته تا نتیجه حاصل بشه و هی و هی و هی یادآوری بشه، که چه چیز انتخاب و تصمیم گیری شده.
الآن هم خیلی خیلی پیش میاد که (کار، فکر، عقیده) ای که دوست دارم رو انجام می دم، بر خلاف آنچه که مرسومه، ولی خیلی (کار، فکر، عقیده) هم هست که مجبورم به انجامش.
تو این زمونه زندگی کردن، خیلی خیلی قوت و توان می خواد
و یک ذهن چار چوب بندی شدۀ محکـــــــــم