شاید وبلاگی بدون مخاطب، که بتونم آنچه در مغزم آزارم می ده و اذیتم کرده رو به رشته تحریر در بیارم. بلکم آرامش بگیرم. و در رفتار ظاهریم دیگه خبری از ناراحتی نباشه. چیزی که اینجا نشد که اتفاق بیفته.
شاید وبلاگی بدون مخاطب، که آنچه در زندگیم اتفاق می افته رو بنویسم، بدون ترس از خونده شدن توسط کسانی که با هم چشم در چشم هستیم...
اگر به نتیجه رسیدم که دوست دارم خونده بشم، شک نکن جزو اولین نفرها هستی که خبرت می کنم.
میفهممت ولی دلم تنگ میشه برات و برای یاس سادات . ولی میدونم خیلی دووم نمیاری و زود یه جا پیدا میکنی ، و حتما خبرم کن 😚😚😙😙 مراقب خودت و دل مهربونت باش رفیقم .