.: نقش ها :.
به نام خدا
همه رفتن مسافرت، مامان موندن و بنابراین بابا خونه ما نیومدن. من و همسر هم رفتیم خونه اون برادری که کمک لازم داشت.
یه قانون جامعه شناسی هست که می گه، هر کسی در زمانی که باید، نقش خودش رو اجرا نکنه، از گردونۀ فکری طرف مقابلش دور انداخته می شه.
مثل دو تا خواهری که با ما نسبت دارن. یکیشون در زمان بچگی ما که نیاز به پی سازی رابطه داشتیم، تا تونست برامون نقش خودش رو اجرا کرد و اون یکی نه.
بعد در بزرگسالی اون کسی که نقشش رو ایفا نکرده بود کلی قربون و صدقۀ ما می ره و ما نسبت بهش بی تفاوت و حتی منزجریم. ولی اونی که نقشش رو اجرا کرده بود بهمون اخم هم بکنه باز جون و دلمونه.
حالا به همسر هم همینو می گم.
می گم نقشهای خودت رو در جایگاه برادر و عمو تا می تونی "به جا" اجرا کن، تا فردای روز این کاشتهات رو، درو کنی. اونم موافقه.
خلاصه در عین خستگی مفرط، خیلی خوب بود و خوش گذشت و دل داداش هم شاد شد. البته اون هم چنین کاری رو در حق ما انجام داده بود. حتی شاید بهتر.
خلاصه که اینطور.