آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: Moving :.

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

به نام خدا

همه چیز خیلی سریع در یک روز اتفاق افتاد.... هیچ یادم نمی ره، روزهام رو، کارهام رو، وقتی قرار بود ساکن بشیم، جز آب و برق و به تازگی گاز چیز دیگه ای نداشتیم. آسانسور، گل و گیاه و سرسبزی، در اتوماتیک، اف اف، آسفالت، مراکز خرید. تو وضعی غیر قابل مقایسه با وضعیت الآنش لونه مون رو چیدیم. با تمام سختی هایی که وجود داشت، با این حال رفته بودیم :


http://www.laebonrentalcommunities.com/wp-content/uploads/2014/11/moving.jpg


و حالا به هر کس بگیم که برای اومدن به تهران و در کنار خانواده هامون بودن، و جدا شدن از اون فضا و اون خونه چقدر ناراحت بودیم و چقدر گریه کردیم، باور نخواهند کرد.


http://alicegao.com/LingeredUpon/moving.jpg





پی نوشت:

هنوز روی دیوارها، رد قابهامون هم نیفتاده بود...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۳
مریم صاد

نظرات  (۲)

سلام
مکان ها به حضور افراد و کارهایشان شرافت پیدا می کنند. الهی که مکان جدیدتان بدون رد قابهایتان، پر نور و پر شرافت شود به حضور خودتان..
التماس دعا
پاینده باشید
پاسخ:
آمین.

خوب که نزدیک شدین به خانواده‌ها.

مهم نبود که خیلی‌ چیزا نبود، مهم این بوده که با عشق اونجا بودین.

هر جا که هستید در کنار هم خوب و خوش باشید عزیزم.

پاسخ:
الآن خیلی خوبیم. لحظات و ساعات اول خیلی دلتنگی بدی داشت.
یادته اوایل ازدواجتون یه ماشین قرمز داشتید می خواستید بفروشیدش؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی