.: تشییع :.
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ق.ظ
به نام خدا
همسر برای رفتنم حرفی نداشت. خودش ایستگاهه و نمی شد بیاد، صبح قرار بود برای تشییع جنازه با مامان دوتایی بریم و برگشت با بابا برگردیم. اما پاشدم که صبحانه بخورم، مامان نشست از خاطراتش گفت و با هزار دلیل عقلی و نقلی و مذهبی اجازه نداد برم.
پای شبکه خبرم....
پی نوشت:
شرایط خوب نیست.
...
همسر برای رفتنم حرفی نداشت. خودش ایستگاهه و نمی شد بیاد، صبح قرار بود برای تشییع جنازه با مامان دوتایی بریم و برگشت با بابا برگردیم. اما پاشدم که صبحانه بخورم، مامان نشست از خاطراتش گفت و با هزار دلیل عقلی و نقلی و مذهبی اجازه نداد برم.
پای شبکه خبرم....
پی نوشت:
شرایط خوب نیست.
...
۹۴/۰۷/۱۲