.: 9 ماه انــــتــــظــــار :.
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ
به نام خدا
تو فیلمها نشون می دن، خانم عق می زنه و می ره تو دستشویی و مامانش و بقیه همه بیرون دستشویی به دست افشانی می پردازن که بعله ایشون باردار هستن. بعد یه صحنه دیگه نشون می ده که خانم با شکم گنده داره تو خونه راه می ره و مثلاً گردگیری می کنه و یهو دلشو می گیره و می شینه و صحنۀ بعد نی نیش تو بغلشه. و این تمام چیزی هست که ما در مورد بارداری شانس داریم که بشناسیم و بدونیم.(که هیچ کدومش با واقعیت یکی نیست.)
و هیچ وقت در مورد ثانیه هایی که مادر در روز سپری می کنه تا اون روز تموم بشه و یه روز دیگه از هفتۀ بارداریش به خوشی سپری بشه و خودش و فرزندش در حالت نورمال قرار داشته باشن هیچ شناختی بدست نمیاریم.
تو فیلمها نشون می دن، خانم عق می زنه و می ره تو دستشویی و مامانش و بقیه همه بیرون دستشویی به دست افشانی می پردازن که بعله ایشون باردار هستن. بعد یه صحنه دیگه نشون می ده که خانم با شکم گنده داره تو خونه راه می ره و مثلاً گردگیری می کنه و یهو دلشو می گیره و می شینه و صحنۀ بعد نی نیش تو بغلشه. و این تمام چیزی هست که ما در مورد بارداری شانس داریم که بشناسیم و بدونیم.(که هیچ کدومش با واقعیت یکی نیست.)
و هیچ وقت در مورد ثانیه هایی که مادر در روز سپری می کنه تا اون روز تموم بشه و یه روز دیگه از هفتۀ بارداریش به خوشی سپری بشه و خودش و فرزندش در حالت نورمال قرار داشته باشن هیچ شناختی بدست نمیاریم.
همسر به شرایطم حساسه. دکترم این رو می دونه. بهم می گه:
هفتۀ پیش، به خاطر مراسم 5 روز آخر صفرمون، خیلی از خودم کار کشیدم. این همزمان شده بود با سونوگرافیم که چیز عجیبی رو نشون داد و دکترم سونوی مجدد نوشت و تو سونوی مجدد هم چیزهای عجیب دیگه دیدیم. از جمله اینکه بچه پسره. و من خنده ام گرفته بود. و همچنان برای ادامۀ مسیر کارهای نی نی باید دست نگه دارم.
پی نوشت:
واقعیت واقعیتش اینه که :
آها شما همون بیمارمی که همسرش حساسه
همیشه که برای چکاپ می رم در اونچه که باید بررسی بشه کوچکترین شکی داشته باشه، برای بررسی بیشتر به سونوگرافی یا آزمایشگاه می فرستتم. و تا امروز شده سه بار. و خداروشکر هر سه بار هم مشکل حادی نبوده. ولی نگرانی ای که این مسیر سپری بشه و بگن همه چی خوبه و نورمالی، برام خیلی زیاد بوده.***
هفتۀ پیش، به خاطر مراسم 5 روز آخر صفرمون، خیلی از خودم کار کشیدم. این همزمان شده بود با سونوگرافیم که چیز عجیبی رو نشون داد و دکترم سونوی مجدد نوشت و تو سونوی مجدد هم چیزهای عجیب دیگه دیدیم. از جمله اینکه بچه پسره. و من خنده ام گرفته بود. و همچنان برای ادامۀ مسیر کارهای نی نی باید دست نگه دارم.
پی نوشت:
واقعیت واقعیتش اینه که :
لا حَول و لا قوةَ الا بِللّه العلی العظیم
و هیچ علمی به علم او نمی رسه و هیچ چیزی به جز خواست او اتفاق نخواهد افتاد.
خدایا راضیم به رضای تو. هر آنچه شما بفرمایی.
خدایا راضیم به رضای تو. هر آنچه شما بفرمایی.
۹۴/۰۹/۲۳