.: تشکر. تشکر. تشکر :.
به نام خدا
واااااااای که امروز چقدر هوا عالی بود. چقدر حالم خوبه. الهی شکرت.
همینجوری الکی الکی ده روز بیشتره وارد سه ماهه سوم شدم و با اینکه نی نی بزرگ شده و جلو نفسم رو گرفته ولی حالم خیلی خوبه به لطف و مهربونی خدا.
دکترم خوب بود ولی خیلی جوون بود. ترسیدم. عوضش کردم. دنبال بیمارستانم و خلاصه همش بیرون بودم تو این هوای عالی.
و اما. ترسها و اضطرابهایی که سونوگرافیست ... تو دلمون انداخته بود بلاخره امروز معلوم شد بیخود بوده. الکی الکی روزهای خوب سه ماه دومم به بدی گذشت. البته تا قبل از مبارزه م. و اما از بعد ازمبارزه م با بدی ها، حسابی بهم خوش گذشته. میشه گفت "بارداری خوب" عنوان بارداری من میتونست باشه.
سونوگرافیست امروز مهربون و خوش اخلاق بود. کلی برام دلسوزوند. به همسر هم اجازه وارد شدن داد و همسر بلاخره نی نی مون رو زنده و مستقیم دید. اون لبها و چونه کوچولوش. اون سر گرد کچلش. اون قلبش که عین قلب گونجیشک میزد.
سونوگرافیسته کلی توضیح به همسر داد و اجازه داد همسر براش از نگرانیهاش بگه.
و در آخر، و یک کلام
:"دختر گلمون حالش خوبه خوبه".
خدایا به عدد خلایق عالم ازت ممنونم.