.: Pink Sad Sky :.
دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ق.ظ
به نام خدا
دیگه صبحها برای بدرقه همسر، تو رختخواب نمی مونم. چون وقتی بره دیگه خوابم نمی بره. پا می شم و تا دم در مشایعتش می کنم.
در رو که باز کرد، دیدم آسمون صورتی صورتیه. خیلی قشنگ بود.
اومدم تو رختخواب و فکر می کردم امروز چه روز خاصیه.
تو دلم لرزید.
به فردای اون شب بد که فکر می کنم تنم می لرزه.
روزی که دیگه حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین نفس نمی کشید.
و با چه وضعی از دنیا رفت...
دیگه صبحها برای بدرقه همسر، تو رختخواب نمی مونم. چون وقتی بره دیگه خوابم نمی بره. پا می شم و تا دم در مشایعتش می کنم.
در رو که باز کرد، دیدم آسمون صورتی صورتیه. خیلی قشنگ بود.
اومدم تو رختخواب و فکر می کردم امروز چه روز خاصیه.
تو دلم لرزید.
به فردای اون شب بد که فکر می کنم تنم می لرزه.
روزی که دیگه حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین نفس نمی کشید.
و با چه وضعی از دنیا رفت...
۹۴/۱۲/۰۳