.: روزهای آخر :.
جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ
به نام خدا
خسسسسسسسسسته م. خیلی خسته م.
خونه تکونی امسال به خاطر تلفیق شدن با خونه تکونی مامان و نرجس و به دنیا اومدن فاطمه، خیلی خسته کننده و طولانی شد.
ولی بلاخره تموم شد. واقعا تموم شد.
علاوه بر کارهای خونه و چیدن هفت سین و شیرینی پزی و آماده کردن وسایل پذیرایی، یه کار مهم دیگه هم انجام دادم، ساک بیمارستان رو بستم و کلی تحت تأثیر بودم.
دکتر بهم اجازه سفر نداد، گفت هر آن ممکنه که وقتش برسه و مجبور شی آب جوش بیاری. ؛). :))
خلاصه اینکه منتظریم.
هووووووم...
۹۴/۱۲/۲۸