آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: وزن :.

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ب.ظ
به نام خدا
دکترم، خودم، مامانم، مادر همسر، همسر کلی برای وزن گرفتنهای هفته های آخر برنامه ریزی کردیم. با وجود تلاشهام، خیلی موفق نبودم. علاوه بر اون یهو سرو کله این سرماخوردگی هم تو زندگی مون پیدا شد. هم همسر رو انداخت و هر روز بدتر از قبل شد، هم من رو.
دوباره دیشب تا دم دمای صبح درد داشتم و بیدار بودم. صبح پاشدم دیدم همسر که حالش بدتر شده هیچ، خودمم عطسه و سرفه می کنم و آب بینیم روونه.
صبحانه خوردیم، خرید کردم و سوپم رو بار گذاشتم و رفتیم دکتر. یه کیسه دارو و نامه استراحت به همسر داد و به منم گفت باید بسازی...
هیچی دیگه. انقدر چاق شدم از در رد نمیشم.
بچه م قد یه کف دسته حالا ببینین. 
:(

پی نوشت:
به من چه خب...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۴
مریم صاد

نظرات  (۲)

قرار نبود همه چی رو ول کنی؟؟ سادات خانوم مادر نداره؟؟؟؟؟؟
بذار قدّ کف دست باشه. خب بزرگ میشه...
به هرکی بره نه زشت میشه نه ریزه... ;))
پاسخ:
ول شد خب.
الان بدنم مبارزه کنه یا بچه تپل کنه؟
اگه سر به سر وزن نرمال هم باشه غصه نداره جونم
بعد میتونی با شیر خودت حسابی بهش برسی
اون موقع با تغذیه خوب و پر و پیمون خودت میتونی شیر سوپر مقوی بسازی 
پاسخ:
اوهوم. آره اینو بهم گفتن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی