آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: تنگ بلورین تنهایی :.

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ب.ظ

به نام خدا

پدر همسر سر حال نیستند. روند گذر عمر داره طی میشه ولی برای ایشون یه جور بدی... 

از  اونجا که اومدیم همسر تو خودش بود. کم میشه ناراحت بشه و ازون مهمتر ناراحتیش رو بروز بده. ولی از داخل حالش بیرون نمی اومد که نمی اومد. 

شهروند حالش رو بهتر نکرد. شام مورد علاقه اش هم. الانم فیلم کره ای می بینه بلکم تغییر احوال براش پیش بیاد. 

منم از دور می پامش. انقدری بلدم که تو این مواقع، سکوت و تنهاییش رو نشکونم.



پی نوشت:
از غصه خوردنش غصه می خورم.
دوستش دارم...



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۳۱
مریم صاد

نظرات  (۳)

امیدوارم حالشون خوب شه 

سخته خیلی‌. حق داره همسر.

امیدوارم حال پدر همسر بهتر بشه به زودی.

چقدر خوب که بلدی اینجور موقع‌ها چیکار کنی‌.مطمئنم که همسر هم می‌دونه تو سکوت حواست بهش هست.

پاسخ:
مسئله اینه که بهتر نمیشه. باید بگذره...
هوممممم
۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۷ کشک و بادمجون
یاد پدرشوهر خودم افتادم و روزهای آخرش . یاد سردرگمیهای شوهر و تو خودش بودنا. و سرطان لعنتی که میدونستیم خوب شدنی نیست. و آدمی که گوشه خونه خودمون رفته رفته آب شد.تموم شد .نفسای آخرش رو کشید و رفت....و شوهر بیچاره م که هنوز داغدار پدر بود که مصیبت بعدی هم سراغش اومد. دلم براش میسوزه و نمیدونم چقد طول میکشه تا آروم شه .هر چند بروی خودش نمیاره ولی حال و روزش از من بدتره.
پاسخ:
الهیییییی
خدا بیامرزتشون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی