آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: شروع :.

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ق.ظ

به نام خدا

از پنج ماهگی بارداریم، که دیگه نمی تونستم مشق بنویسم و نفسم بند نیاد، خط رو رها کردم.

با تلگرام با بچه ها در تماس بودم. کارهاشون رو می گذاشتن و من غصه خوردم. امتحان دادن و من غصه خوردم. وارد سطح بالاتر شدن و من غصه خوردم. با عنوان سطح "عالی" به مهمانی های گروه دعوت شدن و من غصه خوردم. وارد رنگ بازی شدن و من غصه خوردم.

و غصه خوردنهام رو اینطوری التیام می دادم که وقت خواب، مفردات رو با چشمم می نوشتم و اتصالات رو مرور می کردم. دانگها رو به خاطر می آوردم و کشیدگی ها رو با صداش توی ذهنم تداعی می کردم.

یکی دوتا از بچه ها احوالم رو پرسیدن و وقتی که براشون حالم رو می گفتم، تشویقم می کردن که بنویسم. حتی شده روزی نیم ساعت. نه اصلاً ده دقیقه.

گذشت...

تا امروز.

بچه ها کارهای نقاشی خطشون رو توی تلگرام گروه گذاشتن و من گریه کردم.

همسر احوالم رو پرسید و بهش گفتم.

گفت اتفاقاً دیروز که در کمدم رو (توی ایستگاه) باز کردم دو تا قابی که بهم دادی رو نگاه کردم و پیش خودم گفتم:

یعنی واقعاً دیگه رهاش کرد ؟؟؟

و اصرار پشت اصرار که از همین لحظه(ساعت 3 بعد از ظهر روز جمعه) دوباره بساطت رو پهن کن و کار رو شروع کن. اجازه هم داد، میزی که دو نفری برای صبحانه ها طراحی و اجرا کردیم باشه برای مشقهای من و بساطم از روش جمع نشه. گلهای کاکتوس باغ کاشیش رو هم داد تا انرژی بهم بدن.


***


روی وسایلم کلی خاک نشسته بود. مرکبهام داشتن خراب می شدن. یه مرکب جدید هم ساختم. آبی فیروزه ای.

بعد از 8 ماه نوشتم:





پی نوشت:

یعنی می نویسم؟

یعنی این بار رها نمی شه؟

یعنی یاس سادات می گذاره؟


.

.

.

.


تلاش خودم رو می کنم...




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۶
مریم صاد

نظرات  (۳)

الان این پست رو به مامان و بابا نشون دادم. کلیییییییییییییییی ذوق کردند ;))
هر دو گفتند:" چه خووووووووووب :))"
پاسخ:
؛)
به به چه خبر خوبی. خیلی خوشحال شدم. آفرین به همسر که تشویقت کرد.
پاسخ:
یه شعر 'آفرین' دارم برای یاس، ریتم باحالی داره. الان اون برای همسر.
:)
۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۲ کشک و بادمجون
اگه بتونی ادامه بدی عالیه. آدم یه روز از اینکه همه علاقمندیاش رو بخاطر بقیه کنار گذاشته افسرده میشه. با وجود بچه سخته ولی اگه بتونی به خودت لطف  بزرگی کردی.
پاسخ:
تقریبا دونه به دونه علاقه مندیهام رو از بعد یک ماهگی یاس ادامه داده بودم ج این.

رانندگی. مطالعه. آشپزی. خونه داری. بازم زمان زیادی ندارم براش. ولی همینم کلیه. اینکه دور نباشم خوبه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی