.: بزرگ و بزرگتر :.
به نام خدا
از بعد دیدار با سیمین نازنین، دکور خونه رو عوض کردیم. دور تا دور مبل رو گذاشتیم و دکوری ها رو جمع کردیم و چندتایی که به نظرم کم خطر بودن رو گذاشته بودم زیر تلویزیون و تصور می کردم حالا حالاها جا داره تا بخواد دستش به اینها برسه.
باید خدمتتون عرض کنم که دیروز که من سر کامپیوتر نشسته بودم و یاس سادات هم دوست داره نزدیک ترین حالت به من قرار بگیره، مبلها رو گرفت و خودشو به دکور تلویزیون رسوند و پیش اومد تا دم کامپیوتر. پای مجسمه سفالیم رو گرفته بود ول نمی کرد.
دکوری های زیر تلویزیون هم جمع شدن و به جاش عروسکها و اسباب بازی های یاس سادات به دکور افزوده شد.
فکر می کردم کلی بهم بربخوره و ناراحت بشم از این وضع، ولی خیلی برام خوشایند بود. خیلی. درسته خونمون دیگه فیروزه ای و هنری نیست، ولی یه عالمه فضا داره تا یاس سادات توش مانور بده. نمی دونم چرا انقدر راضیم. خیلی فکر می کردم کار سخت و غم انگیزی باشه ولی نبود اصلاً.