.: زورم نمی رسه :.
به نام خدا
مثلا قرار بود همه چیز خوب بشه. ولی وقتی تلویزیون روشن شد و تا لود شدن شبکه، عدد 6 برای نشانه شبکه روی صفحه سیاه نمایان شد، دلم لرزید که یعنی حالا با چه خبر یا صحنه ای مواجه می شم؟ انگار نه انگار که همه چیز تموم شده...
و وقتی خوشحال و خندان با خوراکی سوار ماشین شدیم که هم یه حال و هوایی عوض کنیم هم برای خودمون "روز عشق" برگزار کنیم، از کوچه پس کوچه های جنوب غربی هفت حوض گذشتیم تا رسیدیم به... نمیدونم میدون چندم بود و کجا بودیم ولی اولین بار بود از اون مسیر می گذشتیم و مقابلمون یه عالمه بنر تسلیت و حجله و گل بود که عکس شهید آتش نشان حسین سلطانی روشون بود. مقابل خونه شون بودیم. ایستادیم. فاتحه خوندیم و... گذشتیم.
و وقتی به مقصد رسیدیم که شهر کتاب هفت حوض بود و بسته بود، تو راه برگشت حجله ها و بنرهای دیگه از شهید آتش نشان علی مستوفی رو دیدیم که مقابل شهرداری منطقه 8 گذاشته بودن و ...
نمیشه. زوری که نیست. خودش باید خوب بشه. باید تموم بشه تا آروم بشم. اینطوری نمی تونم...
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا امیرالمونین......... :(((