.: 29 ام :.
دوشنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۵۵ ق.ظ
به نام خدا
آرزوی مجردیم این بود که از چند روز به عید دیگه کار نداشته باشم و با همسر بریم تفریح.
خدا لطف کرد و امسال هم موفق شدیم این کار رو انجام بدیم.
تا این حد که امشب تا ساعت 11 و نیم عروسی بودیم. عروسی دوست کاردانیم که از سوال و جوابهای امسال که " چرا شوهر نمیکنی؟" جست و فرار کرد و راحت شد.
عروسی تو یکی از مراکز غم انگیز شهر بود، که شور و شعف عید و زندگی، غمش رو پنهان کرده بود...
۹۵/۱۲/۳۰