.: حکیم اُم الیاسِ داخلی :.
به نام خدا
اینکه بخوای فکر کنی که دارم از اوضاع و احوال غر می زنم، برام دردناکه.
من صرفاً یک کاتبم. و یک تاریخ نویس. و نوشتن این اتفاقات هست که برام مهمه. وگرنه بعله خودم هم می دونم بی تابی ها و خستگی ها، می گذرن. و خاطرات را باید نوشت و ثبت کرد. برای خودم و برای یاس سادات. که چه روزهایی رو با هم سپری کردیم. که نیاد تو چشمهام نگاه کنه و از دوست نداشتنش برام بگه. یا از بی توجهی بهش. و بدونه هر سانتی که قد کشید. هر روزی که گذروند این مادر، باهاش بود. همراهش بود. وقتی درد می کشید. یا اعصاب نداشت. رهاش نکرد. در آغوش کشیدش تا حس نکنه تو این عالم تنها ترینه.
...
دخترها حتماً حتماً حتماً باید یک بار هم که شده، مادر بشن. باید دخترها و پسرها مادر و پدر بشن تا نسبت به مادر و پدرهاشون و نسبت به اطرافیانشون و نسبت به تمام آنچه که در تمام زندگی بهشون فکر می کردن ذهنشون باز بشه و به آرامش برسن.
...
خیلی هم خوب کاری میکنی که مینویسی. اصلا کی گفته مامانها نباید خسته بشن و قر بزنن حتا.
اینو خیلی قبول دارم که با پدر و مادر شدن قدر خیلی چیزا رو خیلی بیشتر متوجه میشیم.