.: افتخاررر :.
سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۵ ق.ظ
به نام خدا
در مورد موشک دیشب فقط می تونم از افتخاری که در وجودم غلیان کرده بگم. و از آرامشی که بهم رو آورد. تا صبح با نرجس تبادل نظر می کردیم و جوانب مختلفش رو بررسی می کردیم.
یعنی انقدر این چند وقت دل دل کردم برای نوشتن یکسری مسائل ولی با دودوتا چهارتا کردن درونیم نخوند که بنویسم، با اتفاق دیشب دیگه همگی رفع شد. و امید. و امید. و امید.
قبل از چهار سال پیش، شعر "خلیج فارس" چاوشی رو با افتخاااار می خوندم. ولی از بعد از اون، با اونهمه تحقیر، نمی شد با ابهت خوند. اما حالا باز قوی و نیرومند شعر رو زیر لب زمزمه می کنم:
***
تیغیم و می بریم ، رعدیم و می غریم
فریادمون پشته ، کوهو تکون میده
از جار و جنجال ، دشمن نمی ترسیم
این خاک خیلی از ، این بازی ها دیده
خون عزیزامون ، دریاست ای دنیا
طوفان ترین دریا ، با ماست ای دنیا
سبز و سفید و سرخ ، آباد و آزاده
تا هست این پرچم ، بالاست ای دنیا
خلیج ایرانی ، آبیه آزاده
یه ملت عاشق ، پشت تو وایستاده
برای داشتن تو ، دنیا اگه جمع شه
فک کن اجازه بدیم ، یه مو ازت کم شه
هر آدمی تو دنیا ، یه تیکه خاک ماله اونه
عاشق آب و خاکشه ، خاک من ایرونه
کوچولو جلوتر نیا ، این گربه بی رقیبه
این گربه استخرش واسه تو ، زیادی عمیقه
ماها دستامون تو دست همه ، شما دستاتون تو نفته
کوچولو شیطونی بسه دیگه ، انگاری یادتون رفته
این گربه خوابه ولی اگه ، بیدار شه می غره
شیطونی کنی یهو دیدی ، گوشتونو می بره
شاعر:
حسین صفا - سینا حجازی
۹۶/۰۳/۳۰