آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: اولین :.

سه شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۶ ب.ظ

به نام خدا

هفته پیش بود.

مبصر کلاس خطمون بهم پیام داد که "بابا کجایی که اینهمه خبر ازت گرفتم نیستی!؟"(گوشیم خرابه چون)

ادامه پیام نوشته بود که برای نمایشگاهی که در حال کار هستن، حتی شده یه دونه کار بفرستم.

اصلا حوصله نداشتم. با یاس سادات واقعا نمی شد. چند وقتی بود که وسایل خاطره انگیزمون رو که از روز اول آشنایی نگه داشته بودم و وضع آشفته گرفته بود، رو روی میز نهارخوری پهن کرده بودم که کتاب بشن.

یاس سادات هم دوست داشت باهام همراهی کنه و کنارم می نشست نقاشی می کشید؛ ولی با وجود یه عالمه محافظت، سه بار با پشت سر، از رو صندلی افتاده بود رو زمین. دیگه این کارو گذاشته بودم واسه عصرها که خوابه. ولی خط، کار پر سروصدایی هست و تمرکز طلب می کنه. 

گفتم نه ولش کن و برخلاف تشویقهای همسر اصلا سراغش رو نگرفتم.

دو روز گذشت و سارا، دوست صمیمی کلاس خطم بهم زنگ زد و همونها رو اومد بگه؛ پریدم تو حرفش که:

" حالا من نمی تونم همراهیتون کنم هی زنگ نزنین حالمو بگیرید"

کلی خیالش راحت شد که در جریان کل ماجرا هستم، (تو پرانتز بگم که تو گروه عضو بودم و وقتی فهمیدم دارن برای نمایشگاه تلاش می کنن، دیگه نرفتم داخلش که دلم نسوزه). حالا تمام تلاشش رو کرد برای راضی کردنم، بهم روش می گفت و راهکار می داد که با خواب یاس هم بتونم کار انجام بدم.

شکفتم. یهو از این رو به اون رو شدم. در کمد رو باز کردم و ازینکه دیدم کیف خطم اون بالا نبود، کلی حال کردم.

دیگه تمرکز و لوس بازی رو گذاشتم کنار. تندی یاس رو سپردم به مامان و اومدم بین ترکیبهاییم که استاد تایید کرده بود چندتا انتخاب کردم و به جای کاغذ کالک اعلایی که زیر تخت بود و به خاطر دستم بهش دسترسی نداشتم، کاغذ روغنی شیرینی برداشتم و شروع کردم و تست و اجرا و تست و اجرا و تست و اجرا و ...  دو روز بعد تمام شد.

یاس بود. همسر بود. کمک و حمایت همه بود. اون شرایط ایده آلی که منتظرش بودم نبود، ولی نتیجه کار؛ خودم و سارا و استاد و بچه ها رو شگفت زده کرد.

تا مدتها برای برگشتن به جمعشون تشویقم کردن و کلی بهم حس خوب دادن و من کیفورم حسابی. واقعا هر بار که به این جمع نیاز داشتم، بهترین جوابهارو ازشون گرفتم. خدا تک تکشون رو حفظ کنه. مخصوصا استاد نازنینمون رو.





اولین نمایشگاه گروهی به حساب میاد.

باید بشینم با خودم یه جلسه بگذارم که انتظارم چیه.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۱۴
مریم صاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی