.: همچنان مقدمات :.
دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ب.ظ
به نام خدا
مهمانهای حرف و حدیث دارم یه جای دیگه دعوت شدن و البته اونجا خواهند رفت و من موندم و بابا و نرجس و یاس. همون یارهای همیشگی تو این مسائل.
یه لبخند رو لبمه. به اینکه یاس هم به خاطر وابستگیش به من، تو تیم من به حساب میاد، فعلا ؛)
پی نوشت:
1. اصلا دوست ندارم کسی احساس اجبار کنه برای اومدن.
2. همیشه از این کار می ترسیدم. خیلی می ترسیدم. یهو تو جو قرار گرفتم و انجامش دادم و باز با اینکه همه چیز تموم شده باز هم می ترسم.
3. ...
۹۶/۰۶/۲۰