آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: هیچ کاری انجام ندادن :.

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۲۰ ق.ظ

به نام خدا

اون موقعی که مداوم استخر می رفتم، با یه اتفاقی روبرو شدم که یادمه نوشتمش. ولی تو کدوم وبلاگ یادم نیست:

به خاطر مواجهه زیاد با نجات غریقها، هر وقت از کنارشون عبور می کردم، یه نگاه یا کلام یا برخورد محبت آمیز باهاشون انجام می دادم. ولی در جواب ازشون بی توجهی و پزو بودن دریافت می کردم. در تمام اون سالها که هر فصل کلی نجات غریق عوض می شدن این تکرار می شد.

تا اینکه یه روز تصمیم گرفتم دیگه نبینمشون و خیلی خشک و سنگی از کنارشون عبور کنم.

باورتون نمیشه؛ ولی ازین رو به اون رو شده بودن. به جای خانم، خانمی خطابم می کردن و یه محبتکی ته کلام و برخوردشون وجود داشت. و این من رو خیلی شگفت زده و ناراحت کرد...

حالا با اون شخص مورد نظر که قرار شد در صلح باشم، به جای اونهمه تقلا برای بهتر شدن روابط، کاری که انجام دادم :

 "هیچ کاری انجام ندادن"

بود، و اوضاع فرق کرد. احترامها بیشتر شد و صدمه ها کمتر. و من با وجودی که از وضع موجود راضیم ولی ناراحت میشم که آخه چرا باید اینطوری باشه؟!؟




پی نوشت:

عجیب است!

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۲۵
مریم صاد

نظرات  (۲)

هیجانت نسبت بهش خوابیده و خالی شدی. برای همین آروم شدی و حتی به قول خودش دیگه نمیبینیش اصلا چه برسه که بخواد ناراحتت کنه!
پاسخ:
:)
خیلی‌ عجیب ولی‌ واقعیه. گاهی ندیدن و ندیده گرفتن بهترین نتیجه رو میده.
پاسخ:
واقعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی