.: روزانه مردن ها و زنده شدن هایمان :.
چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۵۷ ق.ظ
به نام خدا
وسط بازی های تکیش، گاهی آوازی رو زمزمه می کنه. عبارات و وزن شعرهایی که براش می خونیم مثلا.
پریروز بود که تو آواهاش ریتم و چند عبارت صلوات رو شنیدم. بدون اینکه نگاهش کنم و محلش بگذارم یه بار بلند صلوات رو فرستادم. اونم همونطور که مشغول بازی بود بعد از من همونطوری که اون موقع داشت بیان می کرد، صلوات فرستاد. و من مردم...
۹۶/۰۷/۱۲
یاد دوستم افتادم.. دخترش یاد گرفته بود سینه خیز بره بهم میگفت وای وقتی اینکارو میکنه شروع میکنم به خود زنی! 😂 بهش گفتم احتمالا راه بیوفته و زبون باز کنه خودتو حلق آویز میکنی پس 😄