.: نازنین دختر :.
يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ب.ظ
به نام خدا
چیزی که این روزها رو برام قابل تحمل کرد چند چیز بود:
- وقتی می بردمش تا تمام لباسهای نجس شده اش رو در بیارم و بشورمش، یهو می دیدم تمام بازوم رو غرق بوسه کرده.
- وقتی از حمام تر و تمیز و مرتب می آوردمش پام رو بغل می کرد یا از دور بدو بدو با آغوش باز به سمتم می دوئید و با لحن خاصی می گفت "عزیززززم". حرف "ز" حرف جدید یاد گرفته ش هست.
- اون حالت خجالت زده و مظلومش که بعد سه چهار بار پشت سر هم عوض شدن؛ به خودش می گرفت.
- استفاده از عبارت "عبض بده" برای فهموندن اینکه باید بشورمش.
همه اینها خستگی رو از تنم می برد و عشق رو تو وجودم روشن و روشن تر می کرد.
۹۶/۰۸/۰۷