.: همینطور بمون! :.
پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۱۸ ق.ظ
به نام خدا
داشتم روی زمین، خیاطی می کردم و بند و بساطش دور و برم بود. کنارم نشسته بود عروسکشو می خوابوند. از کنارم بلند شد و بند چند دقیقه 400 بار بهم گفت:
" پروانه. مامان پروانهههههه. پروانهههههههه"
تا بلاخره بهش نگاه کردم.
دیدم قیچی رو از هم باز کرده و به اون داره اشاره می کنه.
ذوق کردم
***
یک ساعت بعد باز من مشغول خیاطی... هی تکرار کرد:
"دوچرخهههه. مامان دوچرخههههههه"
اینبار با علم به اینکه چیزی جایی پیدا کرده، مشتاقانه نگاه کردم ببینم کجا دوچرخه دیده.
این رو روی کتاب باباش بهم نشون داد:
۹۶/۱۰/۲۱
الهییی
خدا حفظش کنه
خیلی قشنگه این تخیل بچه ها..
خیلی دوست دارم بچه ها خط خطی بکنن و ما از توشون شکل پیدا کنیم.. بلکه تخیل ما هم قوی تر بشه.
خداحفظش کنه براتون