.: آخر دی ماه لعنتی :.
يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۲۹ ب.ظ
به نام خدا
چقدر همه چیز این ماجرای سانچی، شبیه ماجرای پلاسکو بود...
مخصوصاً امروز...
شبکه ها رو برای پیدا کردن یه اذان خوشگل می گشتم که تو شبکه خبر با زیر نویس قرمزش، میخکوب شدم. اونجا که نوشته بود:
"احتمال غرق شدن سانچی وجود دارد"
و بعد
"امکان نزدیک شدن تکاوران ارتش به سانچی وجود ندارد"...
نشستم های های گریه کردم. انگار که پلاسکو با اونهمه آتش نشان جلوی چشمم اومده بود پایین. مادر ساقی جلوی چشمم اومد و اونهمه خبرهای دیگه در این روزها با همسراشون و ...
اخبار 14:00 که تیر خلاص رو زد و من هم جلوی یاس نشستم و هر چه تلاش کردم نشد اشک نریزم نشد. و یاس درست مثل پلاسکو تا تونست سعی کرد حواسم رو پرت کنه و نشد....
خیلی غمگینم. عمیقا غمگینم. خدایا...
پی نوشت:
این خیلی بده که هیچ جایی نداشته باشی برای درد دل با عزیزت...
6 روز تا سالگرد پلاسکو...
۹۶/۱۰/۲۴
یاد همسایه مون هستم. و روزهایی که به همسرش میگذشت.
و یاد.... خیلی چیزهای دیگه