.: شکرلله :.
به نام خدا
اوایل که شروع کرده بودم، دوتا حرکت بود که خیلی دوستشون داشتم و همیشه با حسرت به بچه های پیشرفته نگاه می کردم که انجامش می دادن. یکی به خاطر قوی بودن عضلات شکم و دیگری به خاطر انعطاف شدیدشون.
اصلا ذهنم رو کرم مانند بودن بچه ها درگیر کرده بود. همش به خودم می گفتم اینها سالهاست دارن میان و چندین شیفت کلاس اومدن. ولی هی به خودم امید می دادم که اگر اونها می تونن منم می تونم.
مربی اون حرکتها رو خیلی کم کار می کنه و امروز بعد از شاید 6-7 جلسه، گفت اجرا کنین و اجرا کردم و شد! وای خدایا... مثل اولین باری که تو قسمت عمیق شنا کردم، مثل اولین باری که مربی ایروبیک تو آیینه بهم نگاه کرد و به بچه ها گفت مثل مریم انجام بدید و مثل طعم همه موفقیتهام بعد از کلی ممارست... شیرینی عجیبی داشت.
اومدم خونه یه دور با اینکه بدنم سرد شده بود برای همسر جدا نرجس جدا مامان بابا جدا انجام دادم و هر بار بیشتر شاکر خدا شدم.
آخیش. یه لبخند عمیق و پت و پهن. 😊