.: و چه زیبا شده ای! :.
شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۰۱ ق.ظ
به نام خدا
روزهای اولی که شیمی درمانی رو شروع کرده بود، بهش گفتم یه دفتر درست کن و این روزهای سخت رو به سخره بگیر. یا باهاش عاشقانه برخورد کن و بنویس. حتما بنویس.
چند وقتی که گذشت، روزهای سختش رو برام تعریف می کرد و می گفت انقدر سخته که نمی تونم عاشقش باشم. یا به سخره بگیرمش...
گذشت. تو عید امسال آخرین تزریق رو انجام داد.
دیگه الان موهاش دراومده. ناخنهاش. موهای عزیز بینی ش و همه چیز داره خوب پیش میره... شکرخدا.
امروز نمایشگاهش بودیم. و از آنچه فکر می کردم خیلی خیلی بهتر بود. و چه زار زدم در آغوشش.
گفتم از کجا معلوم، شاید که اینهمه بلا وجود داره واسه اینکه خوشگل تر بشیم. گفت خدارو چه دیدی؟
خدا رو زیبا می دید!
و زمین تا آسمونها فاصله است بین ما... بسیار بالاتر است او
۹۷/۰۱/۲۵