.: بودنهایش :.
دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۲ ق.ظ
به نام خدا
اون روز که بیرون رفته بودیم و جزء خوانی تو ماشین جاری بود؛ تو خاطراتم غوطه ور بودم که لبخند به لبم اومد. تمام رمضانهای این 5 سال، پر از خاطرات ناب و خوب هستند.
بهش گفتم: "اگر بخوای بهترین های زندگیمون رو نام ببرم، ماه رمضان اولمون رو بهترین عنوان می کنم و بعدش ماه رمضانهای با یاس سادات و حتی همین چند روزی که از امسال گذشت. شروع آشناییمون هم ماه رمضان بود حتی. "
امروز آقای زلال احکام می گفت: "کاری کنین ماه رمضان برای خانواده و مخصوصاً بچه ها خاطره انگیز و شیرین باشه. مثل شعبان و جشن نیمه شعبان. که همه یه عالمه خاطره خوش ازش داریم."
همسر شیفت بود، وگرنه درجا تو چشمهاش نگاه می کردم و ازش خالصانه تشکر می کردم، برای این خاطرات خوب که تو ذهنم حک کرده. الآن دوباره یادشون افتادم و الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله و ...
خدا ازت راضی باشه؛ من که ازت راضیم.
۹۷/۰۲/۳۱