به نام خدا
این اتفاق تازگی ها زیاد پیش میاد. مثلاً ساعت 11:00 یا 12:00 شب می خواد شبکه پویا ببینه و کنترل رو می گیره جلو روم تا براش بیارم و هر چی می گردم و بهش نشون می دم تو این ساعت برنامه نداره، قبول نمی کنه.
حالا دیشب، ماجرای دیگه ای بود...
داشتیم مستند "آقا تختی" رو می دیدیم. وسطش یه موسیقی با ترومپت گذاشت. یاس گفت: "صدا چیه؟" دیالوگی آشنا در ساعت 11:15 صبح. گفتم: "صدای بوق کشتیه". بعد شروع شد.
"تولـــــــی هاااا. تولی هــــا." و جیغ و بگیر و ببند و فغان و واویلایی شد بیا و ببین. انقدر که مجبور شدم کامپیوتر رو براش روشن کنم و بگردم و "توییرلی وو ها" دانلود کنم.
همینطور که دانلود شده توییرلی ووها رو می دید، پیش خودم فکر می کردم که خواسته های کوچیک الآنش قابل حله. راحت و بی دردسر. و تا چند وقت دیگه با وقایع دیگه ای مواجه می شه. و خواستن ها و نرسیدن ها رو هم ممکنه تجربه کنه!
***
مطلب دردسر ساز این روزهای تلویزیون دیدنمون، "گریه کردن" و "فاز غم رفتن" هر برنامه ای تو تلویزیونه! از گریه کردن حبیب و آواز غم انگیز خوندن آقاهه، تو لیسانسه ها بگیر تاااا گریه کردن موجودات تو کارتونها و ... چه جدی و شوخی.
با هر کدومشون حالت غصه و بغض و اضطراب بهش دست می ده. مجبور می شیم یا دلقک بازی در بیاریم یا شبکه رو بزنیم.
عین اون کلیپ دایناسوره که تو تلگرام پخش شد. دایناسوره افتاد دختره نشست به گریه کردن.
بعله...هوووممممم
داستانها داریم این روزها