آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: مرد حسابی :.

سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ

به نام خدا

تمام صحبتش این بود که :

"نه امانتن، به من سپردنشون"



همینطوری با سرعت و همت و ممارست در سرو سامون دادن اوضاع تلاش کرد و خیس عرق در حالی که از چیزهایی که به فکرش رسیده بود برای درست کردن شرایط انجام بده، راضی بود، اومد پیشم.

بهش گفتم:

"اعتقاد دارم فقط یک چیز بود که قبل از ازدواج از تو درست متوجه شدم"

گفت: چی؟

گفتم:

"اینکه میشه بهت تکیه کرد . میشه روت حساب کرد"


و براش خاطرۀ نزدیک شدن اتوبوس تو شب شهادت حضرت علیعلیه السلام رو گفتم.

چشمهاش برق زد. مثل همیشه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۹
مریم صاد

نظرات  (۱)

۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۶ لولا پالوزا
خوبه همچین مردی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی