آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: نی نی :.

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ
به نام خدا
خیلی سال، خیلی سال طول کشید تا به امروز برسم و بتونم روضه بخونم. از وقتی که عقلم رسید منتظر این روز بودم تا بنویسم و گریه کنم.

***
شما تو این عکس چه می بینید؟



این آخرین عکس سونوگرافی هست که از فرزندم دارم. تو این عکس قرار بود خیلی چیزها روشن بشه. اینکه مشکلات جسمی داره یا نه. اونها رو نمی دونم به آزمایشاتش بستگی داره. ولی از این زاویه که عکس گرفتن خواستن مایع داخل گردن رو چک کنن و پره های بینی که تشکیل شده باشه. که سندروم دان نداشته باشه.
اما من که مامان این نی نی هستم، اولین چیزی که دیدم، زیر گلوش بود. همونجایی که مال همه نی نی ها بوش بوی بهشته. همونجایی که یکی از جذاب ترین قسمتهای دست زدنی نوزادان هست. همونجایی که وقتی شش ماهه باشه همش دو سه تا انگشت عرضشه. همونجایی که مال نوزاد ِ امروز، تیر سه شعبه خورد و نمی دونم و نمی خوام بدونم دیگه چی باقی موند......


پی نوشت:
خیلی خیلی خیلی خداروشکر می کنم. که امروز، امروز تصمیم گرفتم خبر داشتن یه موجود دوست داشتنی آروم رو تو دلم اعلام کنم. من وقتی چیزی می نویسم که نیاز به نوشتن داشته باشم. و این نیاز به نوشتن ِ امروز خیلی خیلی حال خوبی بهم می ده. به فال نیک می گیرم.
من احتمالاً اگر خدا لایقم بدونه:
دارم مادرِ سادات می شم

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۴
مریم صاد

نظرات  (۱)

تبریک . وای خیلی خبر خوبیه. به سلامتی ایشالا
نی نی جونم قدمت مبارک.

پاسخ:
ممنون خاله سیمیـــــــــن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی