آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: روزهای آخر :.

جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ

به نام خدا

خسسسسسسسسسته م. خیلی خسته م.

خونه تکونی امسال به خاطر تلفیق شدن با خونه تکونی مامان و نرجس و به دنیا اومدن فاطمه، خیلی خسته کننده و طولانی شد.

ولی بلاخره تموم شد. واقعا تموم شد. 

علاوه بر کارهای خونه و چیدن هفت سین و شیرینی پزی و آماده کردن وسایل پذیرایی، یه کار مهم دیگه هم انجام دادم، ساک بیمارستان رو بستم و کلی تحت تأثیر بودم.

دکتر بهم اجازه سفر نداد، گفت هر آن ممکنه که وقتش برسه و مجبور شی آب جوش بیاری. ؛). :))

خلاصه اینکه منتظریم. 

هووووووم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۸
مریم صاد

نظرات  (۲)

من بهت اجازه ی سفر میدم. آب جوش هم لازم شد چه باک؟!
پاسخ:
بیمارستان خوب تو مسیر انتخاب کردی؟ بند ناف بلدی ببری؟
خوب کاری میکنی نمیری سفر. احتیاط شرط عقله.
تا این لحظات آخر خدا رو شکر همه چیز خوب پیش رفته.این چندین روز هم صبر کن ایشالا سفر بعدی ۳ تایی میرید.
پاسخ:
هووووووم. یه رویای دل انگیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی