آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: دوگانگی :.

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۳۴ ب.ظ

به نام خدا

توی خونه مامان اینا زندگی کردن، برای من یک مشکل ایجاد کرده.

من عموماً تلاش می کنم مستقل عمل کنم و خودم و زندگیم رو خودم پیش ببرم. حتی چند وقتی بود که حوصله م نمی شد روزهایی که همسر نیست آشپزی کنم، خودم رو دعوا کردم و باز موندم تا مستقل باشم و بار نباشم روی دوش دیگران. فقط وقتهایی که یاس دیگه زیادی وابستگی نشون می ده و من یه عالمه کار دارم و نمی شه به عقب بندازمشون، یا کاری که واقعاً اجبار وجود داشته باشه، کمک می گیرم.

گاهی پیش خودم فکر می کنم، خدا که این نعمت رو بهم داده که کنار مامانم اینها باشم، چرا استفاده نمی کنم تا راحت تر باشم. بعد باز به خودم نهیب می زنم که به چه قیمت؟ به قیمت تنبل شدنت؟ به قیمت زحمت دادن به دیگران؟ خب بقیه هم برای خودشون کار و زندگی دارن. بعد ...

هعی... اطرافیانی دارم که نمی دونم واقعاً به چه قصد، دائم زخم زبونی می زنن با این مفهوم که"تو که راحتی" یا "تو که مادری نکردی همه کار یاس رو مامانت می کنه" یا " زحمت اصلی زندگیت رو که مامانت و خواهرت دارن می کشن." و ...

مشکلم اونجاست که وقتی ازم می پرسن مامانت و نرجس کمک می کنن، اگر بگم آره، حرفهای بالا پیش میاد. اگر بگم نه، مامان و خواهر تو رو نمک نشناس می شناسند به خاطر کمکهایی که می کنن...

خلاصه، سختمه... خیلی سختمه...



پی نوشت:

فکر کن! من برای داشتن یک فرزند دیگه در فاصله خیلی کم با یاس، همش تو تنهایی هام دارم به حرف مردم فکر می کنم که هر فرد چی بهم خواهد گفت...

ای خدا...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۳۱
مریم صاد

نظرات  (۴)

امان از حرف مردم، کی میخوان دست بردارن خدا میدونه
خیلی سخته ها ولی به نظرم تو هرکاری که فکر میکنی درسته همون کارو بکن
سوال هم که میکنن فقط لبخند بزن نگاشون کن
بچه دوم با فاصله کم، بهترین تصمیم
از من بشنو که پشتم باد خورد و کلا بیخیال بچه دوم شدم 😉
پاسخ:
خیلی تو فکرم و دودوتا چهارتا میکنم
مریم جونم
یه مدتی بخاطر بیماری و جراحی نبودم
شکر خدا خوب شدم تقریبا و اومدم یه نفس خوندم
برام عکس های جدید یاس رو بفرست تا بیام خودتون رو از نزدیک ببینم ایشالا
پاسخ:
الهیییی. چی شده بودی؟ بهتری؟ چشم 
به دَرَک که هرکی میخواد هرچی بگه. حتی اگه اون یکی؛ خودِ من باشم!
کاری رو بکن که خودت فکر میکنی درسته و خوبه . و باانجامش حال خودت خوب میشه.
یاس تو عشق منه... و چیزی بیشتر از این ندارم که بگم...
تو عزیزی و من خوشبختم که همسایه ت هستم.
۰۲ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۵ کشک و بادمجون
مردم همبشه یه چیزی دارن که بگن. بهترین راه بی توجهیه
پاسخ:
منم همین کارو در پیش گرفتم. ولی خب می شنوم دیگه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی