آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: پزیدنی ها :.

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۲ ق.ظ

به نام خدا

ماه رمضان امسال برای من خیلی پر برکت بود. هم تونستم سه تا افطاری بدم و همه خانواده های درجه اولمون رو دعوت کنم. هم چندتا غذا رو که برام غول بودن و ترسناک رو درست کنم. اولیش شیر برنج بود که همسر عصر روز اول هوس کرده بود. و وقتی خوردش می گفت تو دسته شیر برنجها، جزو عالی ها حساب میشه. و کلی تشویق شدم.

فسنجون رو هم چون خیلی دوست نداشتم هیچ وقت تلاش نکردم یاد بگیرم. ولی یهو تصمیم گرفتم و پختم و خیلی خیلی عالی شد. یعنی اون شب مامانمم درست کرده بودن و خودشون اعتراف کردن که خیلی عالی شده. و مادر بنده ازون دسته افرادی هستن که به زور از چیزی تعریف می کنن.

حالا از اردبیل که می اومدیم یه سری میوه از باغهای کنار جاده خریدیم. ارگانیک ارگانیک. مزه دار عالی. یکیش آلبالو بود. فقط هم به قصد لواشک.

بعد از شستن و روفتن و جا به جا کردن لباس و ملافه و ... دو ساعتی وقتم رو گرفت پزیدن لواشک که تا به حال درست نکرده بودم. ولی امروز وای

وای

وای

وای

یک سینیش رو لول کردم رفت تو یخچال. یه سینی دیگه رو ...

وای وای وای

تمام سطحش رو به رب انار و کمی نمک آغشته کردم، بعدش پیچیدمش و برش زدم و تو ظرف چیدم و باز رب انار روش مالیدم. شد بمب هسته ای. 

وای که مردم من الان...

همش می گم من که اینجوری نبودم. یهو شدم. نکنه؟!؟!!؟!!!!؟




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۸
مریم صاد

نظرات  (۳)

۱۹ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۴ کشک و بادمجون
ها ها ها   😁😀
یعنی فقط خدا لعنتت کنه که با خوندنش هم باز درد همه ی زیر گلوم رو پر کرد!!!
فوق خوشمزه بود لامصببببب...
پاسخ:
نووووووش
اینقدر نکنه نکنه بکن... که بکنه...
پاسخ:
اصا بکنه خب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی