آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: مسیح کردستان :.

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۱ ق.ظ

به نام خدا

یه کتاب دیگه دستم بود، داستانش مال زمان همون کتاب خاکستریه هست ولی از یه قشر دیگه و حال خوب کن.

اوایلش که واقعا کیف می کردم. اواسطش از کیف کردنهام کاسته شد چون از حالت داستانی داشت خارج می شد و مستندنگاری شده بود، ولی آخرش خیلی توجهم رو جلب کرد. انقدر که به زور یاس که بدون من هی از خواب می پرید ساعت 3 شب کتاب رو رها کردم. از اون طرف صبح بعد از نماز صبح نشستم به خوندن و نشون به اون نشون که صبحانه خوردم و دوباره کتاب رو خوندم و تمومش کردم و دوباره رفتم خوابیدم. 



ولی یک هفته پیش بود، سر همون کتاب خاکستریه، اسم یه نفری برام بولد شد و تو تاریخ دنبالش گشتم و چیز دندون گیری بدست نیاوردم. علت ولع نهاییم تو خوندن کتاب، همون جستجوئه بود. ولی من رو به سرمنزل مقصود نرسوند.

بخشهای آخر این کتاب رو اصلا تا حالا نمی دونستم. از لحاظ نگارشی محشر نیست، ولی خوب و روونه. از لحاظ تاریخی جالبه و پنجره هایی به روت باز می کنه که نیاز داری بیشتر از اینها بدونی.

جلد دومش هم اگر چاپ شده باشه حتما می خونم. دوست داشتم حالا که ماجرای کردها پیش اومده داستان در اون محدوده بخونم که بعد از 6 سال خاک خوردن تو کتابخونه، سراغ این کتاب رفتم. وقایع کردستانش مربوط به جلد دوم هست اگر نوشته شده باشه.



مسیح کردستان 

نوشته نصرت الله محمودزاده 


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۰
مریم صاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی