آبی بی انتها

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۴/۰۷
    end

.: روضه :.

جمعه, ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۴ ب.ظ

به نام خدا

1- تو سفر آشتیان، وقتی به قم رسیدیم و رفتیم زیارت و برگشتیم، حواسم به یاس سادات نبود. وقتی یه گوشه تو قم نگه داشتیم و من رفتم شیشه شیر یاس رو شستم و برگشتم، همسر بهم گفت یاس چرا اینطوری شده؟

هیچ عکس العملی بهمون نشون نمی داد و بر خلاف همیشه که خیلی پر جنب و جوشه، هیچ جنب و جوشی نداشت. 

5 سی سی، یعنی 5 تا قطره چکون، و یا 5 قاشق چای خوری، و یا کمتر از یه ته استکان، آب بهش دادم و سر حال شد و دوباره جنب و جوشش برگشت...


2- یاس وقتی گرسنه است، و من یادم می ره ساعت شیرشه، غوغایی به پا می کنه که بیا و ببین. اوایل که کلی طول می کشید تا می فهمیدم گرسنه است و انقدر بچه م گریه می کرد که از حال می رفت(یعنی انقدر نابلد بودم یه روزی). 


3- یاس سادات 9 رجب به دنیا اومد. اون روز رو برای علی اصغر جشن تولد می گیرن که 10 محرم بشه 6 ماهه. تاریخ دقیق تولد علی اصغر مشخص نیست. 


4- یاس سادات داره 6 ماهه می شه، با شیرینی های فراوان. نمک های زیاد. صدای نازک ملوس. خنده های دل غش برنده و فعالیتهای زیاد و متفاوت با 5 ماه گذشته. می شه گفت 6 ماهگی پل بین کودکی و نوزدایه. راه می ره. غذا می خوره. بازی می کنه. حرف می زنه. و تازه قدم بر می داره تو مسیر گل شدن... بمیرم برای دل رباب...


5- خدا خیر بده همسر رو، خسته و خرد از ایستگاه اومد، بردمون همایش شیرخوارگان. به آخر پیاله، دعای مراسم، رسیدیم، اما رسیدیم. الهی که تمام بچه ها مورد عنایت این شهید کوچک باشند و مریضهاشون شفا بگیرن و جاشون دیگه تو بیمارستانها نباشه...


پارسال هم، به همین مناسبت از وجود یاس سادات مطلعتون کردم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۶
مریم صاد

نظرات  (۱)

خدا همهٔ بچه‌ها رو در پناه خودش داشته باشه.

یأس سادات گل هم ایشالا همیشه سالم و سلامت باشه.

پاسخ:
الهی آمین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی